آرامشگاه
جوان کامکار ، نیما تقوی، این جا بیدار است. ۱۳۶۰ تا هنوزآرامشگاه
جوان کامکار ، نیما تقوی، این جا بیدار است. ۱۳۶۰ تا هنوزدرباره من
آرامشگاه جایی برای خفتن نیست که حتا در خواب هم کابوس‌ها امانت نمی‌دهند. گاهی جایی می‌خواهی بی دغدغه و دور از هیاهوی جهان که در زیر انبوه شاخه های درختی کهن لم بدهی. جایی امن که می‌دانی به برکت آن که افتد و دانی، نداری. پس دور می‌شوی از آن‌چه داشته ای و نوشته‌ای تا شاید برگی نو. باری از اینک در این آرامشگاه با چشمانی باز نشسته‌ام. شاید چون کنتِ بدنامِ دراکولا، البته بی‌عادتِ خونخواری. دانستن ۲ نکته بد نیست که یکی سر زدن و البته نخواندنِ فاتحه است و دیگری کنکاش درباره‌ی فراموشی‌های‌مان، تا هستیم.
ادامه...
روزانهها
همه- یادداشت دلنشین محمد قائد چرا این سند حماقت را هی سالبهسال تکرار میکنید؟
- موسوی: نمی شود ایران را به زندان ۷۰ میلیون نفری تبدیل کرد موسوی: نمی شود ایران را به زندان ۷۰ میلیون نفری تبدیل کرد
پیوندها
دستهها
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- تیر 1389 1
- فروردین 1389 3
- اسفند 1388 3
- دی 1388 2
- آذر 1388 2
- مرداد 1388 1
- تیر 1388 6
- خرداد 1388 1
- اردیبهشت 1388 3
- اسفند 1387 8
- بهمن 1387 2
- آبان 1387 3
- شهریور 1387 1
- مرداد 1387 1
- اردیبهشت 1387 2
- فروردین 1387 3
- اسفند 1386 1
- بهمن 1386 1
- دی 1386 4
- آذر 1386 2
- آبان 1386 10
- مهر 1386 9
- تیر 1386 1
آمار : 47357 بازدید
Powered by Blogsky
اعترافات ۴
۱۰- گاهی زیاده از حد محافظه کار میشم. نگارنده(به قول محمد قائد) علت آن را زندگی در فضای اجتماعی ایران می‌داند و بدهی‌هایی که بالا آورده.
۱۱- در عذابم چون هیچ وقت نمی‌تونم ذره‌ای از محبت‌های مادرم رو جبران کنم.
۱۲- گاهی بی که بخوام شبیه خودم نیستم. یعنی دارم ادا در می‌یارم.
نیما تقوی
دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ق.ظ
یا نمی نویسی یا می نویسی اینجوری!
سلام!
اعتراف کردن خوب است، همان طور که گفته‌ای نگاه آدم را نسبت به خیلی چیزها باز و هوش‌یار می‌کند، اما نمی‌دانم در این‌جا تا چه اندازه می‌شود پیش رفت. تو می‌دانی؟
آمدم.خواندم و لذت بردم.خوشحال میشم به من هم سرکی بزنی همشهری.