آرامشگاه

جوان کامکار ، نیما تقوی، این جا بیدار است. ۱۳۶۰ تا هنوز

آرامشگاه

جوان کامکار ، نیما تقوی، این جا بیدار است. ۱۳۶۰ تا هنوز

گاهی که سیگار

سیگار

هوس سیگار که می‌کنم طپش قلب شدید می‌گیرم، دچار نفس تنگی می‌شم و هیچ چیز نمی‌تونه ناجی بشه جز یه نخ سیگار. شاید یه روز مردم براشون قابل درک نباشه که اجدادشون تا  قرن بیست و یکم دخانیات مصرف می‌کردند. من همین جا بهشون اعلام می‌کنم: هی! شما چتونه؟ یکم شرایط ما رو درک کنید. تاریخ بخونید.

یادم به پدرم افتاد که بعد از ۳۳ سال مصرف انواع مخدر‌ ترک کرده. راه هلش خیلی آسون تر از چیزایی بود که امتحان کرده بود. نوع عادت رو عوض کرد. جلسات NA جای هروئین و دیگران و گرفت.

من هم امروز تصمیم گرفتم که به جای سیگار یه یادداشت بنویسم. نمی‌دونم الان که از کافی‌نت برم بیرون سیگاری روشن خواهم کرد یا نه، اما از این که این یادداشت رو نوشتم خوشحالم.

نظرات 2 + ارسال نظر
گلابتون چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ق.ظ http://falsist.blogspot.com

من دلم برات سوخت که اون آدمای جواد توی پست ِ پایینی برات کامنت گذاشتن
اومدم دلداریت بدم
نکته رو گرفتی؟
یعنی که من جواد نیستم
:دی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:46 ب.ظ

حرفات خیلی قشنگه و به دل می شینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد